7 عادتی که افراد موفق ندارند!

 
کارهای زیاد اما وقت کمی برای انجام دارید. شاید شما هم در اطراف خود افرادی را دارید که همه کارهای خود را به خوبی و بدون استرس انجام می دهند و وقت هم کم نمی آورند. همه چیز را مدیریت کنند و در آخر هفته نیز به کارهای شخصی خود برسند.
 

 

برترین ها: کارهای زیاد اما وقت کمی برای انجام دارید. شاید شما هم در اطراف خود افرادی را دارید که همه کارهای خود را به خوبی و بدون استرس انجام می دهند و وقت هم کم نمی آورند. آنها می توانند به خوبی خانواده، شغل، کارها و سرگرمی های خود را مدیریت کنند و در آخر هفته نیز به کارهای شخصی خود برسند.

چگونه این کارها را انجام می دهند؟ معجون سحرآمیزی دارند که رو نمی کنند؟  خیر. این انرژی کاملا زمینی و معمولی است.

همه کارهایی که انجام می دهید یا نمی دهید را ما عادت فرض می کنیم و این عادت ها باعث می شوند در زندگی عقب بمانید.

این عادت های بد از کجا منشا می گیرند؟ مسلما شما انسان بد یا تنبلی نیستید و بدون شک دوست ندارید در انتهای روز احساس خستگی بیش از حد داشته باشید.

همه انسان ها دوست دارند کارهای خود را در طول روز به پایان برسانند. تنها مشکل اینجاست که افراد بر اساس عادت همیشگی خود یک کار را انجام می دهند و نمی دانند تا چه حد این کار باعث عقب ماندن آنها می شود. عادت اصولا به نوعی الگوی رفتاری گفته می شود که همیشه  بدون توجه به مفید یا موثر بودن در حال تکرار شدن است.

خوبی عادت این است که می توان آن را ترک کرد. عادت های بد و غیرمفید را ترک و عادت های خوب را جایگزین کنید. در اینجا عادت هایی را ذکر کرده ایم که اصولا انسان های مفید و موفق در زندگی خود انجام نمی دهند.

7 عادتی که افراد موفق ندارند
 


1.    انجام چندکار همزمان


شاید به نظر هوشمندانه باشد که چند کار را به طور همزمان انجام دهید اما مساله اینجاست که همه آن کارها نتیجه ضعیفی خواهند داشت. مغز هم محدودیت هایی برای انجام کارها دارد. درست است که از عهده انجام چندکار همزمان بر می آید اما باعث ایجاد استرس می شود و نتیجه کار نیز مفید و مناسب نیست.

راهکار: برای مفید بودن و درست انجام دادن کارها، فقط یک کار را در زمانی واحد انجام دهید. این باعث می شود تا مغز آرام باشد و با تمرکز و دقت بیشتری کار خود را انجام خواهید داد. روند پیشرفت آن نیز لذت بخش است. پس از اتمام یک کار، سراغ کار بعدی بروید.



2.    صرف زمان زیاد برای کارهای غیرضروری


آیا صبح زود از خواب بیدار می شوید؟ پس احتمالا انرژی و زمان زیادی را در فیس بوک، مرتب کردن کمدها یا چت و تماس با دوستان خود هدر می دهید.

راهکار: هر شب فهرستی از کارهایی که فردا باید انجام دهید را بنویسید. البته بیشتر از دو یا سه کار مهم را در این لیست نگنجانید. هنگام برنامه ریزی های خود، ساعاتی که بیش از همه انرژی دارید (صبح، نیمه شب، ظهر یا ...) را برای انجام کارها اختصاص دهید. پس از برنامه ریزی برای انجام کارهای مفید اگر زمانی باقی ماند می توانید به کارهای غیرضروری رسیدگی کنید.



3.    میز کار شلوغ داشتن

افرادی که میزهای شلوغ و نامرتب دارند اصولا می گویند دقیقا می دانند هر چیزی کجاست! اما این مساله صحت ندارد. به هم ریختگی های فیزیکی برابر است با به هم ریختگی های ذهنی. اگر فردی ذهن شلخته و نامرتی داشته باشد نمی تواند کارها را درست و دقیق پیش ببرد.

7 عادتی که افراد موفق ندارند
 

راهکار: دو ساعت زمان بگذارید و میز کار خود را مرتب کنید. کاغذها و وسایل بی مصرف را دور بریزید. برای خود سه دسته درست کنید. آنهایی که باید یکراست به سطل زباله بروند. آنهایی که باید در پوشه یا جعبه ای نگهداری شوند و آنهایی که باید در فهرست کارهای مهم قرار بگیرند.



4.    شروع، توقف و شروع دوباره


عدم تداوم، دشمن ابتکار و موفقیت است. در دست داشتن پروژه ای که بیش از حد نرمال زمان برده، مایوس کننده است.

راهکار: لازم نیست باهوش ترین یا با استعدادترین فرد در محل کار خود باشید، فقط باید در انجام کارهای خود ثبات و تداوم داشته باشید. کارهای خود را روزانه و بر اساس برنامه ریزی انجام دهید. حتی اگر نتیجه کار موفقیت آمیز نبود هم نهراسید و ناامید نشوید.  همچون ادیسون فکر کنید؛ او گفته است: «من هیچ گاه شکست نخوردم فقط 10 هزار راهی پیدا کردم که کار نمی کنند.»



5.    اعتراف به ترس

ترس کاملا طبیعی است. ترس، یعنی شما با خود چالش دارید. اما صرف اینکه از چیزی می ترسید دلیل نمی شود از آن اجتناب کنید. شاید آن کار برای شما بهترین باشد.

راهکار: از چیزهایی که خیلی می ترسید فیلم نامه بنویسید و در عالم خیال بازی کنید. آیا آن کار شما را می کشد؟ نه؟ خوب است. به طور واقع گرایانه ببینید نتیجه انجام آن کار چیست. سناریوی ذهنی خود را مجسم و تصور کنید در حال انجام آن کار هستید. مطمئن باشید اتفاق های بدی که فکر می کنید هرگز رخ نمی دهند. بنابراین، ترس های خود را فراموش کنید.



6.    تعیین اهداف نامعلوم

شما دوست دارید «درآمد بیشتر» یا «سلامت بیشتر» داشته باشید. اما این اهداف چه مفهومی دارند؟ این اهداف بسیار مبهم و نامعلوم هستند و نمی توان مسیری برای رسیدن به آنها تعیین کرد. همین باعث می شود هرگز به آنها دست پیدا نکنید.

راهکار: اهداف مشخص تعیین کنید و رنگ واقعیت به آنها ببخشید: خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع گرا و زمان دار. به جای گفتن «هدف من درآمد بیشتر است» سعی کنید مثلا در هر ماه یک مشتری بیشتر به مشتری های خود اضافه کنید. یا برای سلامتی بیشتر، 30 دقیقه در روز و 5 روز در هفته را به ورزش یا پیاده روی اختصاص دهید.

7 عادتی که افراد موفق ندارند
 


7.    مقصر دانستن دیگران برای نرسیدن به اهداف خود


مقصر دانستن دیگران بدترین طرز فکری است که کسی می تواند در راستای تحقق اهداف خود داشته باشد. شاید درآمد کم یا مدیری با درک پایین داشته باشید، اما این زندگی شماست. همیشه ناله و شکایت کردن باعث می شود در برزخ «منِ بیچاره» باقی بمانید. این دودلی ها شما را از اهدافتان بسیار دور می کند.

راهکار:
از این حالت بیرون بیایید و مسوولیت پذیر باشید. شما مسوول همه شرایط زندگی خود هستید. این شما هستید که مالک گذشته، حال و آینده خود هستید. بنابراین، از شکایت و مقصر دانستن دیگران برای عدم کارایی و ناموفق بودن خود دست بردارید.

 




تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب: موفقیت , استرس , افراد موفق , عادت ها , عادت های بد,
ارسال توسط reza

چگونه الکی، نگران نشویم؟

 
تفکرات و نگرانی ها نباید جایی در ذهن ما داشته باشند. همچنن نباید به آنها اجازه جولان بدهیم. باید از مسایلی که باعث تنزل اخلاقی شما می شوند دوری کنیم. باید نگرانی های پیش پا افتاده و بی اهمیت را دور بریزید و برای این منظور، 5 راهکار ساده برایتان نام برده ایم.
 

 

برترین ها: شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد، تا چند وقت پیش همه چیز خوب و بر وفق مراد پیش می رفت. پیشرفت های خوبی در زندگی خود داشتید و با افراد جدیدی ملاقات می کردید. در آن دوران کارهای خود را به بهترین شکل ممکن انجام می دادید. اما ناگهان فردی  در زندگیتان مطلبی در مورد شما گفت که همه چیز را خراب کرد. نگرانی های بزرگ و کوچک به ذهن شما هجوم آوردند و همچنان درگیر این نگرانی ها هستید.

با بازگشت به عقب شاید حتی به خاطر نیاوردید آن حرف چه بوده است. شاید آن حرف در پاسخ به حرف هایی بوده است که خود ما گفته ایم. اما نکته آزاردهنده این است که چرا این حرف اینقدر ماندگار شده و باعث ناراحتی و نگرانی های ما شده است.

چرا این فرد از من خوشش نمی آید؟ با اینکه اتفاق های خوبی هم برای ما رخ می دهند اما ما به این افکار ناراحت کننده اجازه می دهیم تا در ذهن ما پرسه بزنند و همه ذهن ما را درگیر خود کنند. با اینکه انعطاف پذیر هستیم و می توانیم از موضوع های کوچک لذت ببریم، اما گاهی موضوع های بی ارزش همه مغز ما را درگیر خود می کنند.

به طور مثال، برخی از افراد  به جوک های من نمی خندند. من باید نظر آنها را جلب کنم و به آنها نشان بدهم چقدر بانمک هستم. یا مثلا کسی به من نگاه کرد و یواشکی با دوست خود چیزی گفتند و خندیدند. من فکر می کنم چیزی در مورد گفتند و مرا مسخره کردند. من باید در مقابل این کار زشت آنها چیزی به آنها بگویم.

اما این تفکرات و نگرانی ها نباید جایی در ذهن ما داشته باشند. همچنن نباید به آنها اجازه جولان بدهیم. باید از مسایلی که باعث تنزل اخلاقی شما می شوند دوری کنیم. باید نگرانی های پیش پا افتاده و بی اهمیت را دور بریزید و برای این منظور، 5 راهکار ساده برایتان نام برده ایم.

چگونه از نگرانی های بی ارزش دست برداریم؟
 

1.    دنبال جلب رضایت دیگران نباشید

غیرممکن است که همه از شما راضی باشند. به این مساله شک نداشته باشید. تلاش برای جلب نظر همه مردم دنیا و برآورده کردن انتظار همه اطرافیان، هیچ نتیجه ای جز ناامیدی و سرخورد‌گی در پی ندارد.

در اینجا راهکار مناسب تری برای ریشه کن کردن ناراحتی ها و نگرانی ها در زندگی وجود دارد. سعی کنید روی تفکرات خود در مورد خودتان تمرکز کنید. چه اهمیتی دارد دیگران در مورد ما چه فکر می کنند؟ اگر از آنچه هستید راضی و خوشحالید و می دانید اشکالات کارتان کجاست و باید آن را برطرف کنید، پس دیگران را رها کنید. زندگی بسیار بزرگ تر و ارزشمندتر از آن است که دنبال جلب توجه دیگران باشید.



2.    فکر کنید، آیا این مساله بعدها نیز آزاردهنده خواهد بود؟


نخستین چیزی که باید از خود بپرسید این است که آیا این افکار منفی در آینده نیز روی کارهای من تاثیر منفی خواهد داشت؟ آیا این تفکرات کیفیت زندگی مرا تغییر می دهند؟ واقعیت این است که این نوع نگرانی های معمولا به طور وقت آزاردهنده هستند.

بنابراین، خود را در دو یا سه روز آینده تصور کنید و ببینید آیا هنوز هم از این مساله ناراحت خواهید بود! اصولا در اینگونه تفکرات متوجه می شوید که چنین مساله ساده ای به آن اندازه که تصور می کنید وحشتناک نیست و حتی شاید آن را به خاطر هم نیاورید. بنابراین سعی کنید مسایل به ظاهر بزرگ و واقعا کوچک لحظه های ناب زندگی شما را از بین نبرند.

گاهی برای جلب توجه دیگران تلاش می کنیم و اگر موفق نشویم نگران و غمزده به جنگ با آن می رویم. اما چند روز بعد فراموش می کنیم چرا این کار در آن زمان برایمان اینقدر اهمیت داشته است؟ جعبه ابزار مغز در این مواقع به شما کمک می کند تا اتفاق های زندگی خود را اولویت بندی کنید.

چگونه از نگرانی های بی ارزش دست برداریم؟
 


3.    به این فکر کنید که چقدر فوق العاده هستید


هنگامی که بر اساس نیاز درونی برای مورد تایید دیگران بودن، احساس می کنیم نالایق هستیم، در واقع دستاوردهای خود را منعکس می کنیم. باید به این فکر کنید که در سال های گذشته چه پیشرفت هایی داشته اید. با چه افراد موفقی ملاقات داشته اید، مهارت های خود را پرورش داده اید و به دستاوردهای چند سال گذشته خود به طور عمیق فکر کنید.

به طور مثال، به اینکه از یک آدم غیراجتماعی و درونگرا به انسانی برون گرا تبدیل شده اید، فکر کنید. به این فکر کنید اعتماد به نفس دارید. می توانید به خودتان کمک کنید تا در زندگی موفق تر باشید.  و ... .



4.    بنویسید

هر جا که می توانید احساسات خود را بنویسید، روی کاغذ، بلاگ شخصی یا در سایت های اجتماعی. تفاوتی ندارد فقط بنویسید. نگرانی های خود را مکتوب کنید، به آنها نگاه کنید، اهمیت آن را ارزیابی کنید و سپس، آن را خط بزنید، پاک کنید، مچاله کنید و دور بیندازید.

سپس می توانید به دور ریخته شدن ناراحتی های خود نگاه کنید، لبخند بزنید و با خود فکر کنید چقدر احمق بوده اید. چه اهمیتی دارد که مثلا فلان خانم به شما بد نگاه کرد؟ چه اهمیتی دارد که سس روی لباستان ریخته و دیگران به حالت مسخره آن را نگاه می کنند؟ همه این ناراحتی های پیش پا افتاده را بنویسید و نابود کنید.

چگونه از نگرانی های بی ارزش دست برداریم؟
 


5.    به این فکر کنید که زندگی کوتاه است


در آخر باید به این فکر کنید که زندگی بسیار کوتاه است. با فکر کردن به زودگذر بودن این دنیا آیا باز هم دوست دارید این فرصت کوتاه را در غم و نگرانی مسایلی باشید که هفته بعد فراموش می کنید؟ لطفا کمی عاقل باشید، بیرون بروید و از زیبایی های زندگی لذت ببرید. به جای زانوی غم بغل گرفتن از عمر کوتاه خود نهایت استفاده را ببرید و همیشه شاد باشید.

 




ارسال توسط reza

راه های انجام کارهایی که دوست ندارید!

 
انجام برخی کارها برای همه ما دشوار است. به طور مثال، وقتی کاری در دست انجام داریم، نمی توانیم روی مطالعه کتاب موردعلاقه خود تمرکز کنیم. برای اینکه برای انجام کارهای ساده خود در زندگی انگیزه کافی داشته باشید، می توانید از سه راهکار زیر کمک بگیرید.
 

 

برترین ها: انجام برخی کارها برای همه ما دشوار است. به طور مثال، وقتی کاری در دست انجام داریم، نمی توانیم روی مطالعه کتاب موردعلاقه خود تمرکز کنیم. گویا چیزی از درون ما را مجبور می کند تا اول آن کار را انجام دهیم سپس به کتاب خوانی مشغول شویم. گاهی هم بیشتر از اینکه کارهای خود را انجام دهیم، استرس انجام آنها را داریم و در آخر هم کاری از پیش نمی بریم. فقط خود را نگران و کارهایمان را بیشتر کرده ایم.

برای اینکه برای انجام کارهای ساده خود در زندگی انگیزه کافی داشته باشید، می توانید از سه راهکار زیر کمک بگیرید.

3 راه برای تمرکز روی انجام کارها
 

1.    باور کنید از عهده انجام کارها بر می آیید

شاید این مساله بسیار آسان به نظر برسد اما واقعیت این گونه نیست. با ایمان داشتن به خو و مسایل پیش رو، همه چیز تغییر خواهد کرد.

بیشتر مواقع عدم تصمیم گیری درست دلیل موفق نبودن تلاش ها است. به قول مایکل مونتین: «کسی که از رنج می ترسد، در واقع از ترس هایش رنج می برد.»

به جای ترسیدن از اینکه چه پیش می آید، با این کارها به خود امید موفقیت بدهید:

•    با همسالان خود که برای آنها ارزش و احترام قائل هستید در مورد برنامه هایتان صحبت و مشورت کنید.

•    برای رسیدن به اهداف خود راه های احتمالی و مناسب را پیدا و مشخص کنید.

•    مراحلی که باید در مسیر خود طی کنید را تصور و پیش بینی کنید.

با احساس اعتماد به نفس بسیار بهتر می توانید در زمینه های مختلف تصمیم گیری کنید. با اعتماد داشتن به خود همه مسایل بسیار بهتر پیش خواهند رفت.



2.    استرس و نگرانی را از خود دور کنید

تمام کردن کارها مثل این است که با چتر نجات در اطراف قدم بزنید. چزا این کار را انجام می دهید؟ کلنجار رفتن با احساس خستگی در زندگی و کشیدن بار کارهای ناتمام، راهی برای رسیدن به شادکامی و خوشبختی نیست. البته این کار در زندگی لازم است. اما به جای به تعویق انداختن کارها، آنها را در همان لحظه انجام دهید تا استرس های ناشی از انجام آن کارها را از بین ببرید.

3 راه برای تمرکز روی انجام کارها
 

•    ببینید کدام بخش از زندگی به شما استرس بیشتری وارد می کند.

•    کارهای لازم برای از بین بردن موارد استرس زا را با سرعت هرچه تمام انجام دهید.

مسلما استرس شما به این سرعت از بین نمی روند اما با دانستن راهکارهای لازم برای دفع اضطراب ها می توانید دردهای زندگی را کمتر کنید. فهرستی از کارهای لازم را بنویسید و نفس عمیق بکشید و به جنگ اضطراب های زندگی بروید. زندگی جایی برای غصه خوردن و نگران بودن ندارد.



3.    حذف مراحل غیرضروری

چند بار برایتان پیش آمده است ایمیلی را بارها خوانده اید و پاسخ دادن به آن را به زمان دیگری انداخته اید؟ می دانید چقدر زمان را برای دوباره خوانی آن ایمیل  صرف می کنید در حالیکه می توانید با یک بار خواندن و پاسخ دادن کار را تمام کنید؟

بیشتر مردم همیشه از اینکه وقت خود را برای معوقه کردن کارهایشان بیهوده هدر داده اند، ناراحت هستند. اما باید بدانید راهکار مناسبی برای انجام کارهای پیش پا افتاده در کمترین زمان وجود دارد. برای این منظور باید کارها را در همان لحظه انجام دهید تا هم وقت بیشتر داشته باشید و هم کمتر خسته شوید.

•    با شستن ظرف ها بلافاصله پس از صرف غذا، زمان شستن آنها را کاهش داده اید زیرا مجبور به سابیدن آنها در روز آینده نیستید.

•    با قرار دادن وسایل و لباس ها در جای خود دیگر لازم نیست کوهی از آنها را که در گوشه ای از خانه جمع شده است، جمع کنید.

•    کارهای مهم خود را در ابتدای روز انجام دهید تا در بقیه روز نگران انجام آنها نباشید.

 




ارسال توسط reza

استفاده های درست و سالم از پول

 
استفاده درست و سالم از پول یکی از مهم ترین مهارت های انسان در زندگی است. با این حال بیشتر ما در رابطه با این مهارت مهم زندگی آموزش چندانی ندیده ایم یا اصلا هیچ آموزشی ندیده ایم.
 

 

مجله موفقیت: استفاده درست و سالم از پول یکی از مهم ترین مهارت های انسان در زندگی است. استفاده سالم از پول می تواند تفاوت بین زندگی خوب و سالم و زندگی پر از کشمکش و تقلا را ایجاد کند.

 با این حال بیشتر ما در رابطه با این مهارت مهم زندگی آموزش چندانی ندیده ایم یا اصلا هیچ آموزشی ندیده ایم. حقیقت این است که همه ما به پول احتیاج داریم. همه ما دلمان می خواهد بیشتر پول داشته باشیم اما پول بیشتر همیشه چاره کار نیست. استفاده بهتر از پول، چاره ماست.

امروزه کسب پول سریع و زیاد، هدف بسیاری از آدم ها شده. پول حلّال مشکلات است، شعار خیلی ها شده است. با وجودی که سطح زندگی و درآمد بسیاری از مردم جهان در 50 سال گذشته بهتر و بهتر شده. اما انگار مشکلات مالی تمام نشده، انگار هیچ مقدار پولی کافی نیست. انگار هر چه بیشتر پول درمی آوریم، احساس شادی و نشاط و رضایت خاطر از زندگی کمتر می شود.

انگار هر چه بیشتر می دویم، کمتر می رسیم. انگار هر چه وسایل بیشتر و جدیدتری می خریم، زودتر دلمان را می زند و باز انگار چیزی در زندگیمان کم است. درست است، چیزی کم است اما آن چیز، پول نیست، آن چیز اشیا و وسایل بیشتر و جدیدتر نیست. آن چیز رضایت خاطر عمیقی است که از زندگی سالم می آید و یکی از مشخصه های اصلی زندگی سالم، سلامت مالی است. سلامت مالی را هم رفتارهای مالی ما تعیین می کند.

استفاده های درست و سالم از پول!
 

1- آگاهی از رفتارهای مالی مان

همه ما نگرش ها و رفتارهای معینی در رابطه با پول داریم. اینها همان نگرش ها و رفتارهایی هستند که در خانواده مان یاد گرفتیم و بعد در محیط و جامعه ای که در آن بزرگ شدیم، تقویت شد. وقتی ما از طرز نگرش و رفتارمان آگاه شویم می توانیم مشکل را واضح تر ببینیم و در جهت رفع آن کاری بکنیم.

رفتارهایی که مدام تکرار می شود به صورت الگویی اعتیادآمیز درمی آید. همه ما معتادان به مواد مخدر را شخصا یا از طریق فیلم ها دیده ایم و درباره شان خوانده ایم و تا حدی با طرز رفتارشان آشنا هستیم اما اینکه الگوهای رفتاری خودمان هم می تواند به صورت اعتیاد دربیاید، برایمان چندان آشنا نیست. البته ما معتاد به تلویزیون، اینترنت، شیرینی و ... را هم شنیده ایم اما معتاد به پول یعنی چه؟ انگار این خیلی جدید است.

اما اصلا جدید نیست. اصطلاحش شاید اما الگوی رفتاری اش یعنی «اعتیاد به پول» الگوی دیرینه ای است که درست به اندازه همه اعتیادهای دیگر خانمان برانداز است و ترک آن برای زندگی سالم و موفق ضروری است.



2- آیا معتاد به پول هستید؟


برای تشخیص اعتیاد به پول، چند پرسش کوتاه و سرراست از خودمان می تواند کمک کند. به پرسش های زیر جواب دهید. چنانچه چهارخصیصه از این خصایص را از خودتان نشان دهید به احتمال قوی معتاد به پول هستید و لازم است کاری جهت ایجاد الگوی رفتاری سالم پولی بکنید.



3- تشخیص الگوها برای تغییر آنها


اگر تلفن بعضی ها را جواب نمی دهید مبادا که طلبشان را از شما بخواهند یا وقتی از دور کسی را در خیابان دیدید راهتان را کج می کنید، یا روزنامه یا کیفتان را جلوی صورت تان می گیرد تا مبادا شما را ببیند و پولش را از شما بخواهد، معتاد به پولید. اگر هر ماه در حال مساعده گرفتن، یا قرض گرفتن از همکاران یا رییس تان هستید و حقوقتان را خیلی زودتر از زمان دریافت حقوق بعدی خرج می کنید، معتاد به پولید.

اگر چیزهای غیرضروری می خرید و بعد آنها را ته کمد می اندازید یا چیزی می خرید و از شوهرتان یا زنتان یا پدر و مادرتان پنهان می کنید، معتاد به پولید. اگر برای مهمانی بزرگی که می دهید پول قرض می کنید یا بیشتر از وسع خود برای ظاهرتان خرج می کنید، از الگوی پولی سالم پیروی نمی کنید. اگر تسلیم خواسته های بی معنی همسر یا فرزندتان می شوید تا چیزی که استطاعتش را ندارید هر طور شده برایشان بخرید، اگر دلتان نمی آید یک پیراهن نو برای خودتان بخرید یا سال ها از وسایل کهنه یا شکسته استفاده می کنید و می ترسید برای آسایش و رفاه تان پول خرج کنید از الگوی سالم پولی پیروی نمی کنید.

استفاده های درست و سالم از پول!
 

خب اینطور که به نظر می رسد همه ما به نحوی یکی، دو الگوی ناسالم پولی داریم. عجیب هم نیست. جامعه مصرف گرای امروزی با تمام تبلیغاتش مدام به ما القا می کند که فقط اگر پول بیشتر داشته باشیم، همه چیز رو به راه می شود یا فقط اگر این یا آن چیز را داشته باشیم، همه چیز رو به راه می شود یا فقط اگر این یا آن چیز را داشته باشیم، همه چیز درست می شود. به ما تلقین می شودکه هر چیزی را «همین الان» داشته باشیم.

خریدهای قسطی و اعتباری قرار است ما را «همین الان» مرفه کند. پول قرار است ما را شادتر و خوشبخت تر کند. پول قرار است نگرانی و اضطرابمان را کم کند. پول قرار است به ما احساس امنیت ببخشد. پول قرار است ما را موفق تر و با نشاط تر کند. پول قرار است نگرانی و اضطرابمان را کم کند. پول قرار است به ما احساس امنیت ببخشد. پول قرار است ما را موفق تر و با نشاط تر کند. پول اکسیر اسرارآمیزی است که قرار است در یک چشم به هم زدن هر مشکلی را حل کند. پول قرار است کمبود محبت مان را جبران کند.

ما با پول خرج کردن سعی می کنیم احساس امنیت، ارزش و خوشبختی کنیم. ما برای رسیدن به آرامش، ریخت و پاش می کنیم. پول خرج می کنیم تا دیگران دوستمان داشته باشند و خودمان هم خودمان را دوست داشته باشیم. ما هر طور که در کودکی در خانواده مان بزرگ شده باشیم، در بزرگسالی همان نمایش را در زندگی پولی مان اجرا می کنیم.



4- معتادان به پول


1- خلق و خویشان به شدت با میزان پولشان تغییر می کند.

2- در اثر موفقیت یا شکست مالی «رفتارهای اعتیادآمیز» دیگر را نیز از خود نشان می دهند.

3- اغلب اوقات درباره پول بحث می کنند.

4- چیزهایی می خرند و پنهان می کنند.

5- بحث درباره وضعیت واقعی مالی شان را مشکل می بینند.

6- اغلب اوقات نگران پول هستند.

7- چیرهایی می خرند که استطاعتش را ندارند.

8- درباره میزان پولی که درمی آورند دروغ می گویند.

9- اغلب اوقات پیش از گرفتن حقوقشان، قرض میگیرند.

10- قرارداد دریافت خدماتی را می بندند که پول پرداختش را ندارند.

11- درخواست مزد برای کارشان را دشوار می بینند.

12- خواستگارشان را به علت وضعیت مالی اش انتخاب یا رد می کنند.

13- اغلب اوقات با اخطار مالی مواجه می شوند یا در معرض خطر قطع خدمات اولیه ای چون برق، گاز، غذا، بیمه، تخلیه خانه و ... قرار دارند.

14- اغلب اوقات ثروتمندند اما باز نگران پولند.

15- از وام دهندگانشان سوء استفاده می کنند.

16- از دیدن کسانی که به آنها بدهی دارند اجتناب می کنند.

17- از تراز کردن حساب و کتاب هایشان اجتناب می کنند.

18- قبض هایی را که باید بپردازند در کشوی کمد، تلنبار می کنند یا دور می اندازند.

19- به علت مشکلحات مالی یا دغدغه شان در مورد پول، زندگی محدودی دارند.

20- وقتی درباره پول حرف می زنند غمگین یا خشمگین می شوند.

21- وقتی نمی توانند تعهدات مالی شان را انجام دهند، انتظار دارند با آنها مثل یک آدم خاص رفتار شود.

22- از خانواده هایی می آیند که مشکل مالی دارند یا دست کم یکی از خواهر و برادرهایشان مشکل مالی دارد.

استفاده های درست و سالم از پول!


5- میراث واقعی خانوادگی شما در رابطه با پول چیست؟

بسیاری از فتارهای پولی ما از بزرگ شدن در خانواده ای می آید که الگوی رفتاری ناسالمی در رابطه با پول داشته، چه ثروتمند بوده باشد چه فقیر یا خانواده ای متوسط.

به گذشته برگردید و ببینید برخورد والدینتان با پول چطور بوده؟ آیا آنها پول کافی داشتند؟ آیا مدام سر پول جر و بحث می کردند؟ آیا فکر می کنید پدر و مادرتان چیزی از پول سردرنمی آورند؟ آیا آنها سعی می کردند، محبت و احترام شما را بخرند؟

شما هم ممکن است همان نگرش های والدینتان را نسبت به پول داشته باشید و همان اعمال را تکرار کنید یا ممکن است نگرش ها و اعمال شما به صورت واکنشی باشد و درست نقطه مقابل رفتار والدینتان را در پیش بگیرید. همه می دانند که والدین خسیس ممکن است بچه های ولخرج بزرگ کنند و والدین ولخرج ممکن است بچه های خسیس بزرگ کنند.

انواع رفتارها در خانواده ها را می توان در رابطه با پول مشاهده کرد. بعضی خانواده ها از پول برای کسب احترام استفاده می کنند، بعضی خانواده ها پول را «چرک کف دست» می دانند و بی پولی یا خرج نکردن را فضیلت به شمار می آورند. بعضی خانواده ها از پول برای جلب محبت استافده می کنند، اینها همان هایی هستند که به جای توجه و محبت حقیقی به بچه، مدام برایش هدیه می خرند. همین بچه ها وقتی بزرگ شدند بیشتر درآمدشان را برای جلب محبت دیگران خرج می کنند و مدام هدیه می خرند. بعضی خانواده ها هیچ وقت برای پولشان اولویت بندی قایل نبوده و همین راهکار را هم به بچه هایشان یاد داده اند. آنها هرگز به بچه هایشان نگفتند که خودش مهم است نه لباسش یا مارک کفشش. این بچه ها وقتی بزرگ شدند تمام پولشان را صرف ظاهر خود می کنند نه چیزهایی که واقعا برای پیشرفت زندگیشان مهم است.

در بعضی خانواده ها بچه ها از روزی که چشم باز کردند، شاهد دعوای پدر و مادر بر سر پول بوده اند. این بچه ها یاد می گیرند پول مهم تر از زندگی خانوادگی شاد و سعادتمند است. آنها پیش از اینکه بزرگ شوند در رابطه با پول احساس گناه می کنند و بعدها که بزرگ شدند و سر کار رفتند از احقاق حقوق خود احساس ترس می کنند. در بعضی خانواده ها هم هرگز درباره پول صحبت نمی شود و با پول مثل موضوعی شرم آور برخورد می شود که باید مخفی اش کرد. بچه هایی که در این خانواده ها بزرگ می شوند در بزرگسالی مدام با نگرانی های مالی مواجهند. آنها مطلقا از مسائل مالی سردرنمی آورند و از حساب و کتاب کردن می ترسند و بهای سنگین این «ندانم کاری» را نیز با ورشکستگی مالی یا شغلی یا عاطفی می پردازند.

اینها تها چند نمونه از «میراث» والدین در رابطه با رفتارهای پولی است. با پاسخ به پرسش های زیر می توانید وضوح بیشتری در این زمینه به دست آورید:

1- آیا خانواده شما معتقد بودند که ثروتمندان هر چه را بخواهند از این راه ها به دست می آورند: با فشار آوردن به کسی؟ با کلک زدن به کسی؟ چون خانواده شان پول داشتند؟ چون خوش شانس هستند؟ چون پول ها را دزدیده اند؟ چون از نظر اخلاقی فاسدند؟

2- آیا خانواده تان معتقد بودند که پول ریشه تمام بلایاست؟

3- آیا خانواده تان احساس می کردند فقرا از نظر اخلاقی برتر هستند؟

4- آیا خانواده تان از فقرا متنفرند؟

5- آیا تا به حال رابطه ای را با امنیت مالی معامله کرده اید؟

استفاده های درست و سالم از پول!
 

6- آیا والدینتان نتوانستندابزارهای مفید مدیریت پول را به شما یاد بدهند؟

7- آیا والدینتان سر پول دعوا و کتک کاری می کردند؟

8- آیا بحث درباره پول در خانواده شما ممنوع بود؟

9- آیا موضوع پول یک راز خانوادگی بود؟

اگر به دوتا از این پرسش ها پاسخ مثبت داده اید، احتمالا در خانواده ای با الگوی پولی ناسالم بزرگ شده اید. چنانچه به چهار تا از این پرسش ها پاسخ مثبت داده اید قطعا باید برای کسب الگوی پولی سالم تلاش کرده و روی رفتارتان کار کنید.

این کار دشواری نیست، فقط یادگیری مدیریت پول مثل یادگیری زبان یا موسیقی یا هر چیز دیگر نیز مستلزم آگاهی، انضباط و تمرین است. تشخیص مشکل، نصف راه حل است.

خبر خوب این است که راه حل در دسترس است. نیازی به غصه خوردن یا شرمنده بودن به خاطر مشکلات مالی مان نیست. بله، ما مشکلات مالی داریم اما ما با مشکلات مالی مان یکی نیستیم.
وقتی از ته دل بخواهیم رفتار جدید و سالمی در رابطه با پول در پیش بگیریم می توانیم موفق شویم. کلید تغییر رفتار حقیقی ما در رابطه با پول، اراده و عزم جزم برای استفاده از ابزارهای مدیریت پول است.

در قست بعدی می آموزیم که چگونه به هوشیاری مالی برسیم و از الگوهای پولی مان آگاه می شویم؟

 




ارسال توسط reza

راز موفقیت در ضمیر ناخودآگاه!

 
افرادی که اغلب اوقات می توانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند یا ایده های منحصربه فردی دارند، بیشتر مواقع – آگاهانه یا ناخودآگاه – طرز فکر متفاوت و بدون محدودیت دارند. آنها اصولا به احساسات درونی ضمیر ناخودآگاه خود پاسخ مثبت می دهند.بینش درونی می تواند شما را در رسیدن به اهداف، تصمیم گیری درست، خلق ایده های جدید و یافتن پاسخ های ذهنی کمک شایانی کند.
 

 

برترین ها: در وجود همه افرادی که ذهن هوشیار و درک کننده دارند یک شریک مخفی وجود دارد که تقریبا برای همه مسایل زندگی، پاسخی در آستین دارد. این شریک مخفی را با نام ضمیر ناخودآگاه و بینش درونی می شناسیم.

راهکار برای مشکلات، الهام برای خلاقیت و ایده های ناب برای تغییر سبک زندگی که بینش هر فردی ارائه می دهد، از ناخودآگاه او در ترکیب یا تعادل با تمرکز و آرامش به دست می آیند. همه نویسنده ها، هنرپیشه ها، موسیقی دان ها و همه افراد موفق، ایده ها و خلاقیت ها خود را فقط از تمرین و آموزش های منطقی و آکادمیک به دست نیاورده اند، بلکه موفقیت آنها در نتیجه ترکیب این موارد با احساسات درونی و بصیرت ذاتی به دست آمده است.

 به طور مثال، ایده ای به ذهنشان رسیده و گفته اند: «بله! همین است.» جایی که افراد به احساسات و صداهای درونی خود پاسخ مثبت می دهند و پاسخ های خود را از درون قلب و ذهنشان پیدا می کنند، مملو از احساسات و هیجانات مثبت در مورد حق به جانب بودن و «من کشف کرده ام»هاست. این نوع احساسات، توهم واهی یا کوته بینی نیستند، بلکه احساسات غیرقابل وصف از درک پاسخ درست و یافتن راهکار مناسب هستند. 

کشف و بهره بردن از ضمیر ناخودآگاه
 

ما افرادی را دیده یا در مورد آنها شنیده ایم که همیشه در مسیر درست که برای آنها نفع دارد، قرار دارند. شاید در این مساله شانس هم بی تاثیر نباشد اما همیشه هم شانس نیست که آنها را به موفقیت سوق می دهد. چیزی که باعث موفقیت دایمی این افراد می شود – آگاهانه یا ناخودآگاه – قابلیت گوش کردن به احساسات درونی و قوه ذهنیشان است که باعث می شود بهترین تصمیم را برای اینکه چه کاری را در چه زمانی انجام دهند، اتخاذ کنند.

عبارت هایی همچون «طرز فکرهای تخیلی» یا «متفاوت فکر کردن» تلاش های زبانی برای انتقال ارزش و اهمیت فراست درونی برای تصمیم گیری و پیدا کردن ایده های ناب هستند. افرادی که اغلب اوقات می توانند تصمیمات درستی اتخاذ کنند یا ایده های منحصربه فردی دارند، بیشتر مواقع – آگاهانه یا ناخودآگاه – طرز فکر متفاوت و بدون محدودیت دارند. آنها اصولا به احساسات درونی  ضمیر ناخودآگاه خود پاسخ مثبت می دهند.

بینش درونی می تواند شما را در رسیدن به اهداف، تصمیم گیری درست، خلق ایده های جدید و یافتن پاسخ های ذهنی کمک شایانی کند.

چگونه به بینش حقیقی دست بیابیم؟

نخستین قدم، باور کردن و پذیرفتن این است که شما درون خود شریک عاقل و قدرتمندی دارید – ذهن ناخودآگاه شما – که می تواند راه درست برای اتمام کارها و رسیدن به اهداف را به شما نشان بدهد و اطلاعات و علم لازم برای شکل دادن به ایده ها را به شما می دهد. سعی کنید به طور متوازن و مداوم خود را برای پذیرفتن قدرت ضمیر ناخودآگاه آماده کنید و از تفکرات فلسفی و منطقی بگذرید و بیشتر به سمت درک احساسی و قبول آن پیش بروید. وقتی به این مرحله از هیجان و انگیزه رسیدید، با درک ضمیر خود، احتمالات و پتانسیل های واقعی زندگی خود را ستایش کنید.

کشف و بهره بردن از ضمیر ناخودآگاه
 

سپس، به طور واضح در ذهن خود به این فکر کنید به دنبال چه چیزی هستید، چه اطلاعات یا بینشی نیاز دارید تا با کمک ضمیر درونی خود به اهداف خود دست پیدا کنید. با تمرکز فکری روی این مساله، ضمیر ناخودآگاه شما آغاز به کار می کند و شما نیز می توانید در این مسیر به او کمک کنید. چگونه؟ بیش از 20 مرتبه – مثلا هنگام خواب – با خود تکرار کنید: «ضمیرناخودآگاه من راه درست را به من نشان خواهد داد ... » یا «اکنون ضمیر ناخودآگاه من راهکار درستی به من می دهد.»

سپس به خود آرامش بدهید و اجازه دهید تا راهکارهای مناسب در ذهن شما نقش ببندند.



مراحل تمرینی

شما نیز باید با به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد مشکل، سوال یا موضوع پیش آمده به ضمیر خود کمک کنید تا بهترین پاسخ را بیابد. سعی کنید تا حد امکان بیشترین اطلاعات را در مورد موضوع موردنظر پیدا کنید و نگران یافتن راهکار یا پاسخ هم نباشید. کاری که در این مرحله انجام می دهید، جذب اطلاعات ذهنی بیشتر است که جنبه های مختلف آن موضوع به طور جالبی شروع به بازی در مقابل یکدیگر می کنند.

 در حالت آگاهی ممکن است به احساسات پیچیده خاتمه بدهید اما ضمیر ناخودآگاه شروع به یافتن پاسخ ها و راهکارها می کند و خیلی زود آن را به ذهن شما می فرستد.

پس از صرف زمان برای این کارها، اجازه دهید تا اطلاعات به دست آمده در ذهن شما بنشینند. به هیچ عنوان، برای یافتن پاسخ های فوری عجله یا هیجان نداشته باشید. فقط خاطرجمع باشید ضمیر ناخودآگاه شما در وقت مشخص خود پاسخ و راهکار درست را به شما ارائه خواهد داد.

این حالت زمانی به دست می آید که شما کاملا آرام هستید و به مشکل یا سوال خود فکر نمی کنید. در این حالت به طور ناگهانی فکری به ذهنتان خطور می کند و پاسخ سوال های خود را می یابید. منطق و قدرت درونیتان به شما کمک می کند تا راهکارهای مناسب که دنبال آنها بودید را پیدا کنید.

کشف و بهره بردن از ضمیر ناخودآگاه

 



روند کار

بهترین راه برای نائل شدن به چنین هوشیاری 1) باور کردن نیروهای درونی و رسیدن به ادراک احساسی 2) تلاش برای جذب اطلاعات بیشتر در مورد سوال یا مشکل 3) تکرار جملات الهام بخش به طور شبانه یا روزانه است.

هنگامی که مثلا به دنبال یافتن شریک عشقی، مزایا و معایب یک کار یا هدف از زندگی و مسایل ساده تر زندگی هستید، به طور ناخودآگاه پاسخ خود را می دانید، فقط مساله این است که آن را بیدار و کشف کنید. این کار با تمرین به دست می آید.

 




ارسال توسط reza

فكر مي‌كنيد شادي خريدني نيست؟ اشتباه مي‌كنيد!

 
این را همه مي‌گويند پولدارها لزوما آدم‌هاي خوشبختي نيستند؛ اما سؤال اين است: آيا مي‌شود با پول كمتر خوشبختي بيشتري را خريداري كرد؟
 



مجله سیب سبز: در روانشناسي حالتي وجود دارد به نام «افسردگي پس از خريد» كه با سؤال «خب كه چه؟»  شروع مي‌شود. اين نوع افسردگي براي كساني است كه نمي‌توانند از پول خود طوري استفاده كنند كه شاد شوند. افرادي كه نمي‌دانند بايد چگونه شادي را از آن خود كنند. البته نوعي افسردگي هم وجود دارد كه خانم‌ها بيشتر با آن سر و كار دارند، حالتي كه باعث مي‌شود وقتي فرد ناراحت مي‌شود و موضوع ناخوشايندي درگيرش مي‌كند، به خريد روي بياورد و بعد از آن كمي خوشحال شود. اما اين پله اول است؛ وقتي كه خريد انجام شد بعد از يك دوره طولاني به پله دوم يعني همان افسردگي بعد از خريد مي‌رسد. حالتي كه با خودش مي‌گويد: «اين همه لباس دارم خب كه چه ؟ ماشين و خانه آنچناني دارم خب كه چه؟» بايد براي شادشدن از راه‌هاي موقت گذشت و راه‌هاي دائمي را انتخاب كرد. شادي يك مسئله كاملا دروني است كه با مديريت قوي در بحران قابل لمس است. پولتان هرقدر كه باشد شادي براي شما خريدني است، هنوز هم مي‌توانيد به خريد برويد اما بايد ببينيد كه چطور خريد كنيد تا خوشحال باشيد،‌ از پولتان چگونه استفاده كنيد تا لذت آن براي شما دروني شود. جيب‌تان هر قدر چاق يا لاغر باشد مي‌توانيد خوشحال باشيد، فقط كافي است اين 10 راه را به خاطر بسپاريد.

به جاي خريد وسايل تجربه بخريد

آدم ها خيلي سريع خودشان را با شرايط جديد وفق مي‌دهند. روانشناسان مي‌گويند شادي برگرفته از يك شرايط جديد است كه طول عمر كوتاهي دارد اما تجربيات مي‌توانند در لحظه لذتبخش باشند. اگر خاطرات را رها كنيد يك منبع شادي طولاني‌مدت را به خود هديه كرده‌ايد. بعد از صرف زمان براي انتخاب رنگ پاركت كف خانه‌تان متوجه مي‌شويد كه بعد از يك مدت اين هم جزء خاطره‌هايي مي‌شود كه خيلي زود فراموشش مي‌كنيد ‌اما در مقابل، خاطره ديدن يك بچه‌چيتا در آفريقاي‌جنوبي طي يك سفر سياحتي تا مدت‌ها شادي را برايتان فراهم مي‌كند.

بخريد و در آينده به فكر استفاده از آن باشيد

خوشحالي‌هاي به تعويق‌افتاده به درد مي‌خورند. اينكه بداني براي آينده نزديك شادي را ذخيره كرده‌اي، حس خوبي دارد. شادي‌ را به تعويق بيندازيد و انتظارش را بكشيد. بليت كنسرت خواننده‌اي را كه دوست داريد براي 2 هفته آينده پيش‌خريد كنيد. به وجود آوردن اميدهاي كوچك براي هر كسي انگيزه ايجاد مي‌كند و باعث مي‌شود وقتي صبح روز بعد از خواب بيدار مي‌شويد يك موضوع شادي‌آور و انتظاري شيرين براي آن اتفاق ته دلتان وجود داشته باشد. 


اگر فكر مي‌كنيد شادي خريدني نيست اشتباه مي‌كنيد!
 

سخت نگيريد!

آدم‌ها خيلي زود از اسباب‌ جديد خسته مي‌شوند، چه با يك ميليون تومان وسيله اي خريده باشيد چه با صد هزار تومان. نمي گوييم اين دو هيچ فرقي با هم ندارند اما در اغلب موارد اين تفاوت واقعا به اندازه تفاوت قيمت آنها نيست، بنابراين لزومي ندارد خيلي غصه چند سال بعد را بخوريد كه آيا تا آن موقع اين وسيله كار مي كند يا نه. به همين دليل بعضي ها معتقدند كه هزينه كردن براي ضمانت‌ها و بيمه هم پول دور ريختن است. وقتي وسيله‌اي را مي‌خريم، ممكن است خيلي زود پشيمان شويم و بيمه كردن هم چيزي از آن حس پشيماني كم نكند. روانشناسان نكته جالبي را گوشزد مي‌كنند: «مشتري‌ها هميشه با نيت اينكه در آينده پشيمان نشوند، خريد مي‌كنند، در صورتي كه آنها از قابليتي در مغزشان بي‌اطلاع هستند؛ قابليتي كه باعث مي‌شود ناراحتي را فراموش كنيم به طور رايگان براي ما قابل استفاده است!»

به جای کمک به خود به ديگران كمك كنيد

روانشناسان با گرفتن نمونه از جامعه آماري، ثابت كرده‌اند آدم‌هايي كه براي ديگران هديه مي‌خرند يا در خيريه‌ها شركت مي‌كنند،  نسبت به بقيه خوشحال‌تر هستند. اينكه بتوانيد ديگران را دوست بداريد و كمتر به خودتان فكر كنيد، شادي را برايتان فراهم مي‌كند. پول خرج كردن براي دوست، ‌نامزد يا همسر احساس مثبتي ايجاد مي‌كند. همچنين با كمك به ديگري در خيريه‌ها احساس رضايت كسب مي‌كنيد. خلاصه مي‌توان گفت پول خرج كنيد و بگذاريد ديگران بفهمند، اينكه به ديگران بگوييد حس خوشايندي بابت اين شيوه پول خرج‌كردن داريد هم باعث شادي‌ شما مي‌شود.

چندين خوشي كوچك بهتر از يك لذت بزرگ است

آنطور كه روانشناسان ادعا مي‌كنند شادي با تجربه‌هاي كوچك و مثبت در ارتباط است. تجربه هاي كوچك و پرهيجاني كه حس خوب به شما مي‌دهد. اين تجربه‌هاي كوچك مي‌تواند خوردن غذا در يك رستوران چيني باشد همراه كساني كه دوست‌شان داريد، مي‌تواند خريدن 2 بليت كارتينگ براي شما و همسرتان بوده يا بليت كنسرت خواننده‌اي كه دوستش داريد باشد. به همه اين حس‌ها احترام بگذاريد چون به شما شادي را هديه مي‌كنند. حسي كه اين تجربه‌ها به شما مي‌دهند، مي‌تواند به مراتب بزرگ‌تر از شادي خريدن ماشين يا يك تلويزيون پلاسما باشد. شاد بودن را بايد تجربه كرد.

پولتان را بيشتر براي انجام كار خرج‌كنيد، نه صرفا خريد!

اينكه ياد بگيريد سازي را بنوازيد مطمئنا شادي بيشتري به شما مي‌دهد تا اينكه پيانو بخريد و گوشه خانه‌تان بگذاريد. لازم نيست زياد هزينه كنيد، كافي است يك ساز ارزان‌قيمت بخريد و به كلاس موسيقي برويد. تصور كنيد كسي كه يك قطعه زمين در حومه شهر مي‌خرد خوشحال‌تر است يا كسي كه به چند كشور آسيايي سفر مي‌كند؟ البته هركدام در جاي خود ارزشمند است. كسي هم كه سرمايه‌گذاري مي‌كند ممكن است خوشحال باشد اما اين حس خيلي زود از بين مي‌رود و يك سؤال ذهن او را فرا مي‌گيرد: «كه چه؟ اين همه زحمت كشيديم چه شد؟» با اهميت دادن به حس تجربه‌هاي نو شادي كردن را بياموزيد. كاري كه هميشه دوست داشته‌ايد انجام بدهيد را تجربه كنيد، ‌هيچ‌وقت دير نيست.



اگر فكر مي‌كنيد شادي خريدني نيست اشتباه مي‌كنيد!
 

به چيزهايي كه تا به حال فكر نكرده‌ايد و برايتان مهم است،‌ فكر كنيد

يكي از پيشنهادهاي روانشناسانه، يك تئوري عجيب بوده كه نظر خيلي‌ها را جلب كرده؛ اينكه اول اشتباه فكر كنيد تا طعم لذت راه درست را بچشيد. اينكه ابتدا دنبال خريدن ماشين و وسايل خانه باشيد هم بد نيست. اينكه پولتان را براي مد روز و دكوراسيون خانه خرج كنيد، ‌راه اشتباهي است اما بد نيست كه امتحان شود. اين تئوري اينطور شروع مي‌شود كه اگر بيش از حد به خريد وسايل جديد فكر كنيد مثل خريدن ماشين دنده اتوماتيك،‌ گوشي با آخرين تكنولوژي، ‌طلا و... بعد از مدتي متوجه مي‌شويد كه با اينها نمي‌توانيد شادي را بخريد. وقتي شاد مي‌شويد كه كاري غير از كارهاي هميشگي انجام دهيد.

اگر بيش از حد به خريد وسايل جديد فكر كنيد مثل خريدن ماشين دنده اتوماتيك،‌ گوشي با آخرين تكنولوژي، ‌طلا و... بعد از مدتي متوجه مي‌شويد كه با اينها نمي‌توانيد شادي را بخريد

خريد اقساطي را فراموش كنيد

بدترين راه اين است كه وسيله‌اي را قسطي بخريد و آن را مصرف كنيد و مدت‌ها به پرداختن هزينه آن مشغول شويد. خريد اقساطي را براي هميشه فراموش كنيد و نقد بخريد؛ ممكن است با اين روش صاحب وسايل زيادي شويد اما آيا  با داشتن آنها مي‌توانيد شادي را هم داشته باشيد؟ تمام شادي‌اي كه از خريدن اقساطي وسايل به دست مي‌آوريد،‌ موعد پرداخت قسط نابود مي‌شود. خريد اقساطي و گرفتن وام‌هاي سنگين براي خريدن آرزوهاي بزرگتان، فرصت زندگي كردن در زمان حال را از شما مي‌گيرد و باعث مي‌شود در زمان آينده زندگي كنيد.

مقايسه قيمت‌ها را كنار بگذاريد

مقايسه هميشه شادي را از شما مي‌گيرد، چه مقايسه كردن ثروت‌تان با ثروت ديگري، چه مقايسه قيمت 2لباس در يك مغازه. خودتان را محدود نكنيد و اگر فكر مي‌كنيد كه با خريد چيزي كه روي پيشخوان مغازه است خوشحال مي‌شويد، آنجاست كه بايد پولتان را خرج كنيد. به اين فكر نكنيد كه شايد در جايي ديگر بتوانيد مشابه آن را پيدا كنيد. به اين فكر نكنيد كه ممكن است بعدها ارزان‌تر شود. اگر مي‌دانيد كه چشمتان روي آن مي‌ماند، بخريدش و بدانيد كه آن وسيله تنها براي شما ساخته شده است.

خريد اقساطي را براي هميشه فراموش كنيد و نقد بخريد؛ ممكن است با اين روش صاحب وسايل زيادي شويد اما آيا  با داشتن آنها مي‌توانيد شادي را هم داشته باشيد؟ تمام شادي‌اي كه از خريدن اقساطي وسايل به دست مي‌آوريد،‌ موعد پرداخت قسط نابود مي‌شود

از جمع پيروي كنيد

انسان موجودي اجتماعي است. اينكه او به تنهايي شاد باشد، معنا ندارد. شادي فرد به شادي جمع وابسته است. شادي‌هاي جمعي در سفرهاي گروهي معني مي‌شود‌ يا اينكه با دوستان خانوادگي‌تان به سينما برويد. در اين بين وقتي شادتر هستيد كه نظر جمع را به نظر خود ترجيح بدهيد. نظري كه متعلق به همه شما باشد باعث همدلي مي‌شود. البته بايد گفت جمعي را انتخاب كنيد كه كمترين اختلاف‌نظر را با آنها داشته باشيد. اگر نظر دوستان‌تان زمين تا آسمان با شما فرق كند، نه تنها خوشحال نمي‌شويد بلكه باعث مي‌شود كه در طول آن سفر، ‌دورهمي يا مهماني خودتان را سرزنش كنيد و از شادي دور بمانيد.

 




تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1391برچسب: پول , خوشبختی , شادی , موفقیت , کمک به دیگران,
ارسال توسط reza

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 290 صفحه بعد